خواب دیدن سکینه سلام الله علیها در شهر شام  
سکینه خاتون (س) فرموده که چون روز چهارم از اقامت ما در شهر شام بگذشت ، خوابى دیدم و آن خواب طولانى را ذکر نمود، و در آخر آن فرمود:
زنى را دیدم در هودجى نشسته و دست خود را بر سر گذاشته ، پرسیدم که این زن کیست ؟
گفتند: فاطمه زهراء بنت محمد مصطفى ص جده تو است .
گفتم : به خدا سوگند که به خدمتش شرفیاب مى شوم و از ستمى که بر ما وارد آمده او را خبر مى دهم .
آنگاه به سوى او شتافتم و در حضورش ایستادم و گریه کردم و گفتم : مادر جان ! به خدا سوگند که مردم حق ما را انکار کردند؛ مادر جان ! به خدا سوگند که جمعیت ما را پریشان نمودند؛ مادر جان به خدا سوگند که حریم ما را به غارت بردند؛ اى مادر عزیزم ! به خدا قسم که پدر ما حسین را کشتند؛ در این هنگام به من فرمود:
کفى ...)) سکینه جانم ! دیگر این ماجرا را بازگو مکن و بس نما که رگ قلبم را پاره کردى ، اینک پیراهن پدرت همراه من است که آن را با خود نگاه مى دارم تا با همین پیراهن خدا را ملاقات کنم(( .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)



    لیست کل یادداشت های این وبلاگ :